![http://chakme.ir/wp-content/uploads/2012/06/1338553316.jpg](http://chakme.ir/wp-content/uploads/2012/06/1338553316.jpg)
مصاحبه از سایت موزیک ما
موسیقی ما : به هر حال متولد دهه پنجاه
است و میتوان در مورد علائق شخصیاش در موسیقی گمانه زنیهایی را انجام
داد ولی اینکه تاثیر پذیری کارهایش را باید به حساب چه کسی گذاشت، زیاد
کار سادهای نیست.
شهرام شکوهی سال گذشته با آلبوم «مدارا» کاری
کرد که بازار موسیقی کشور پس از سالها دوباره صاحب یک «پدیده» پر انرژی و
خلاق شود و طولی نکشید که آوازه و شهرت آقای پدیده در دورترین نقاط کشور
هم بپیچد و شهرام شکوهی حالا دیگر یکی از خوبهای بازار پاپ به حساب بیاید.
جنس صدای خاص و سبک و سلیقه متفاوت او باعث شد حتی سخت گیرترین منتقدین
موسیقی هم به او نمره قبولی بدهند تا لحظه شماری برای اجرای زنده این
خواننده بیشتر و بیشتر شود و هواداران او پیگیری اخبار او باشند. حرف و
حدیثهای مختلف در مورد او و اجرای زندهاش و همچنین صحبتهای سیروان
خسروی در مورد او در یکی از گفتگوهایش باعث شد سراغی از او بگیریم و اوهم
با خوشرویی جوابمان را داد.
هنوز تاریخ قطعی کنسرتم در تهران مشخص نشده ولی خود ما به شدت درگیر حل
مشکلاتایم و به محض انجام مساعدتهای لازم از سوی مسئولین محترم دفتر
موسیقی، در تهران روی سن خواهیم رفت.
مشکل خاصی هم که بگویم برنامهام
به خاطر این مشکل مجوز نگرفته هم نیست ولی باید کمی زمان بگذرد تا بتوانیم
مجوزهای لازم را اخذ کنیم. البته برخی دوستان در روزهای گذشته گفتگوها و
اظهار نظرهایی علیه من در رسانهها داشتهاند که باعث تعجب خود من هم شد.
من تا همین لحظه که در حال صحبت با شما هستم نه با هیچ کدام از همکارانم
خصومتی داشتهام و نه به کسی بیاحترامیای کردهام. نه اصولا آدمی هستم که
بد کسی را بخواهم. ولی کلا اعتقاداتی را دارم که برای خودم محترم است. من
همیشه به این نتیجه رسیدهام که آدمها نان دلشان را میخورند. مخصوصا در
این صنعت موسیقی که بیشتر از هر کار و هنر دیگری دلی است. اگر دلات پاک
باشد و درست باشی، کمتر گیری در کارت میآید. ما حتما دلمان جایی خطا کرده
که این مشکلات برایمان پیش آمده ولی در کل امیدوارم زودتر ماجراهای ما هم
به خیر و خوشی تمام شوند و بتوانم برنامهام را اجرا کنم. خدا آن بالاست و
شاهد است که چقدر حس خوبی دارم از اینکه موسیقی روزهای خوبی را در حال
تجربه است و امیدوارم هر چه زودتر همه چیز برای همه همان طور که
میخواهند، شود.
در مورد سیروان خسروی و صحبتهایی که در مورد من داشتهاند من فقط چند جمله
میتوانم بگویم و آن هم اینکه امیدوارم هر چه زودتر مشکلات خودش و برادرش
رفع و رجوع شود و ما باز هم از کارهای خوب این خواننده لذت ببریم. بدی کسی
را واقعا نمیتوانم بخواهم. حل شدن مشکلات سیروان آرزوی قلبی من است.
دلگیری من از آنها بابت این صحبتهایی هم که کردهاند بماند برای روزی که
کارشان درست شده و میتوانند با اعصاب راحت واقعیت را قبول کنند.
آلبوم دوم من چهارچوباش کاملا بسته شده و تا حد زیادی هم کارهایش را جلو
بردهام. ملودی کارها کلا انتخاب شده و برای ترانههایش این بار قرار است
از کمک برخی دوستانم استفاده کنم. فضا هم تقریبا همین فضای آلبوم اولام
است. در آلبوم اول هم من فضاهای مختلفی را تجربه کرده بودم و قطعات هاوس
دنس و شیش و هشت داشتم. یعنی همه کارها در فضای اسپانیش نبود. در آلبوم
دوم هم سیاست کاریام همین طور است.
به نظرم الان بهترین زمان برای صحبت در این مورد میتواند باشد. هیچوقت و
در هیچ کاری امکان ندارد صد در صد چیزی که میخواهی را به دست بیاوری. من
به این اعتقاد دارم. نمیگویم باید کم توجهی کرد و وسواس در کار نداشت.
مخصوصا در کار موسیقی. ولی هر چقدر وسواس در کار بیشتر شود، از اصل ماجرا
دور میافتی و این به کار لطمه میزند. وسواس که بیشتر شود تو بیشتر به سمت
تکنیک میروی و هر چقدر کارت تکنیکیتر شود، احساس بیشتر بیرون میماند و
بعد تکلیف تو روشن میشود و کارت حساش کمتر میشود. به خاطر همین در مورد
آلبوم «مدارا» باید بگویم که همانی که باید منتشر میشد، سرانجام بیرون آمد
و به خاطر همین اصلا عذاب وجدان و دغدغهای ندارم. اصلا منظور من این نیست
که از خودم راضیام در این آلبوم و خودستایی کنم. منظورم این است که اگر
این آلبوم نمره ۷۰ را از صد گرفته، باید همین ۷۰ میشد و شاید اگر بیشتر از
این بود اینی نمیشد که من میخواستم. برای برخی کارها نباید شرایط جدید
تعریف کنی و بیش از حد روی آن زوم کنی. حواست روی دوستانی بوده که مثلا سه
سال روی یکالبوم میمانند و آخرش هم آن چیزی که میخواهند نمیشود؟ وسواس
کمتر خیلی از اوقات به بهتر شدن کار میتواند بیشتر کمک کند.
اگر قرار باشد حرف دلم را بزنم، این روزها درگیر تراک ۵ آلبوم مدارا هستم و
خیلی با آن ارتباط خوبی برقرار کردهام. چند جا هم شنیدهام که مردم هم
استقبال خوبی از آن داشتهاند. داستانش را خیلی دوست دارم و حس میکنم
داستان «اسیری» به زندگی خیلی از آدمها نزدیک است و همین باعث شده خیلیها
بتوانند با آن تصویر سازیهای خوبی را داشته باشند.